کارت امتیازی متوازن Balanced Scorecard: کارت امتيازي متوازن
کارت امتیازی متوازن Balanced Scorecard
کارت امتیازی متوازن Balanced Scorecard
مدل کارت امتيازي متوازن Balanced Scorecard - BSC که براي اولين بار بعنوان روشي براي ارزيابي عملکرد سازمانها معرفي شد، امروزه بعنوان يکي از بهترين روشها براي برنامهريزي استراتژيک به گونهاي که قابل پيادهسازي باشد، مطرح است. كارت ارزیابی متوازن یك مفهوم نوین مدیریتی می باشد كه به همه مدیران در همه سطوح كمك می كند تا بتواند فعالیت های كلیدی خود را پایش و كنترل نمایند.
رابرت کاپلان (R.S.KAPLAN) و دیوید نورتون (D.P.NORTON) آفرینندگان این شاهكار عرصه كنترل استراتژیك به شمار می روند. در ابتدا (سال 1992) آنها این ابزار را با این ایده معرفی کردند که سازمانها برای سنجش موفقیت یا عدم موفقیت خود تنها به معیارهای مالی نظیر سود، بازگشت حاصل از سرمایهگذاری یا ارزش افزوده اقتصادی یا شاخصهای بورس تکیه میکنند و مطالعات نشان میدهد که تکیه صرف به نتایج مالی، نمیتواند معیار مناسبی برای سنجش وضعیت سازمان باشد.براي اساس اين مدل استراتژي سازمان بايد به ابعاد و اهداف عملکردي در چند لايه (طبق مدل اصلي به چهار لايه مالي، مشتري، فرايندهاي داخلي و زيرساختهاي رشد و يادگيري) ترجمه شده و سپس براي هريک از اهداف تعيين شده در اين لايهها يک يا چند شاخص و اهداف استاندارد براي اندازهگيري ميزان دستيابي به اهداف تعيين ميشود. در مرحله آخر براي دستيابي به استانداردهاي تعيين شده براي هر شاخص تعداد طرح و اقدام عملي تعيين و تعريف ميشود.
نکته مهم در اين راستا موضوع شاخصها است. یک شاخص چه هنگام خوب است؟ یک شاخص زمانی مناسب است که آنچه را که باید اندازهگیری شود، بتواند بهدرستی اندازهگیری کند. یک شاخص چه زمانی ایدهآل است؟ هنگامیکه نه تنها برای سنجش میزان انحراف عملکرد گذشته از اهداف، بلکه فراتر از آن، برای پیادهسازی استراتژی سازمان نیز وسیلهای قدرتمند باشد. این مجموعه که شامل شاخصهای فرایند و نتایج نهایی میباشد، به سرعت تصویر جامعی از عملکرد سازمان در اختیار مدیران قرار میدهد تا چگونگی پیشرفت سازمان را در رسیدن به اهداف استراتژیک اندازه بگیرند.
نورتون و کاپلان به بحث در زمینه پیشرو و پسرو بودن شاخص ها پرداخته اند ولی تعاريف بیان شده، بسيار گيج کننده و در هاله اي ازابهام مي باشد. به خوانندگان عزيز پيشنهاد ميگردد که به اين مطلب از يک منظر جديد بنگريد. بيائيد خود را ازشاخص هاي پسرو (تابع/پيرو) يا شاخص هاي نتيجهگرا و شاخصهاي پيشرويا محرکهاي عملکردي رهايي دهيم. پيشنهاد مي گردد شاخص هاي نتيجهاي کليدي جايگزين سنجه هاي نتيجه گرا يا پيشرو گردند، که نوعاً فعاليتها را به صورت ماهيانه و فصلي مورد ارزيابي قرار مي دهند. شاخصهاي عملكردي PI و شاخصهاي كليدي عملكرد KPI نيز دراين حالت با رويکرد گذشته،حال وآتي محور توصيف خواهند گرديد.
(شما می توانید اطلاعات خود را در این زمینه را با خرید کتاب -دوازده گام تا تدوین و پیاده سازی کارت امتیازی متوازن و تعیین شاخص های عملکردی - تالیف و ترجمه مهندسین محمدرضارضایی قهرمان و سیدرضا آقاسیدحسینی تکمیل نمایید. )
مدل ارزيابي متوازن، اهداف و استراتژیهای شرکتی را به یک مجموعهی مفهومی از معیارهای سنجش عملکرد تبدیل میکند که چارچوبی برای اندازهگیری و سنجش مدیریت استراتژیک فراهم میسازد. کاپلان و نورتون برای جامعیت شاخصها و درک تصویری روشن از سازمان، پیشنهار میکنند که مدیران، اطلاعاتی در خصوص چهار منظر را در یک کارت یادداشت تعدیل شده جمع آوری نمایند و به تحلیل آنها بپردازند.
این چهار منظر عبارتند از:
• منظر مشتری
• منظر فرایندهای داخلی کسب و کار
• منظر رشد و نوآوری و یادگیری سازمانی
• منظر مالی
منظر مشتری
وجه مشتریان سازمانها را قادر میسازد تا معیارهای اصلی سنجش وضعیت مشتریان شامل رضایت، وفاداری، حفظ و نگهداری، بدست آوردن مشتریان جدید وغیره را مورد سنجش، توجه و بهبود قرار میدهند. منظر مشتری به مدیران یادآوری میکند که باید آگاه شوند، آیا سازمان مشتریان خود را در رفع نیازهایشان راضی نموده است. در این صورت، مدیران میتوانند به این پرسشها پاسخ دهند:
• سازمان نزد مشتریان نسبت به رقبا چه جایگاهی دارد؟
• برای دستیابی به آرمانهای سازمان، چگونه باید در برابر مشتریان ظاهر شد؟
در منظر مشتريان معمولا معيارهاي مختلفي مورد استفاده قرار ميگيرند.
• دستهی اول. گروه معیارهای اصلی بوده و عبارت از معیارهای متداولی که معمولا همهی سازمانها آنها را بهکار میگیرند.
• دستهی دوم. معیارهایی مربوط به سنجش عواملی است که برای مشتری خاص ارزش میآفریند. اين معيارها به سه بخش زير تقسيم بندي ميکنند:
• شرکتهای برتر عملیاتی: ترکیبی از کیفیت، قیمتريال و سهولت خرید را در دستور کار دارند.
• شرکتهای رهبری محصول: با نوآوری در محصول شناخته میشوند.
• شرکتهای صمیمیت با مشتری: سعی دارند تا با مشتریان ارتباطی تنگاتنگ و صمیمی برقرار کنند.
منظر فرایندهای داخلی کسب و کار
در منظر فرایندهای داخلی کسب و کار چند نکتهی اصلی نهفته است که عبارتند از:
- فرایندهای داخلی در یک زنجیرهای از تولید ارزش برای مشتریان ارزش ایجاد میکنند.
- قوت و ضعف یک سیستم، بستگی به چگونگی انجام فرایندهای داخلی آن دارد.
- کارایی، راندمان و کیفیت فرایندهای داخلی با معیارهای سنجش مناسب باید اندازهگیری شوند.
سنجش میزان ارزشآفرینی و نحوهی ارتباط بین فرایندها، میتواند مدیران را در شناخت امور یاری دهد. از این رو لازم است تا فرایندهایی که برای دستیابی به اهداف مربوط به مشتریان و سهامداران و غیره حیاتی هستند، شناسایی شوند مورد پرسش قرار گیرند که آیا :
- فرایندها با مقاصدی که برای آنها طراحی شدهاند، هماهنگی دارند؟
- فرایندها ارزشها را به قسمتهای لازم بهطور موثری منتقل کنند؟
- کیفیت، خلاقیت و نوآوری و مسئولیتپذیری در سازمان وجود دارد؟
- و نهایتا، سازمان باید در چه کارهایی کارآمد شود؟
هر سازمانی مجموعهای منحصربفردی از فرایندهای داخلی دارد که در ایجاد ارزش جهت مشتریان و تولید نتایج نهایی مالی عمل میکنند. الگوهاي معمول سازمانها براي شناسايي فرايندها عبارتند از:
الگوی شمارهی یک
• فرایندهاي نوآوری: در این فرایند نیازهای پنهان یا جدید مشتریان شناسایی شده و محصول یا خدمتی که نیازهای مزبور را تامین میکند، طراحی و تولید میشود.
• فرایندهاي عملیات: در این فرایند محصولات و خدمات موجود تولید و تحویل مشتری میشوند.
• فرایندهاي خدمات پس از فروش: در این فرایند، بعد از فروش و تحویل کالا، خدمات لازم به مشتریان ارائه میشود.
الگوی شمارهی دو
• فرایندهای اصلی: لجستیک ورودی، تولید، لجستیک خروجی، بازاریابی و فروش و خدمات پس از فروش.
• فرایندهای پشتیبانی: ساختار و زیربنای سازمانی، مدیریت نیروی انسانی، توسعهی تکنولوژیکی و خرید.
منظر رشد و نوآوری و یادگیری سازمانی
توانایی یک سازمان در نوآوری، بهبود و یادگیری مستقیما با ارزش آن به عنوان یک سازمان گره میخورد. یک سازمان زمانی میتواند رشد و نوآوری داشتهباشد که قادر به توسعهی مهارتها و رهبری خود باشو و از اشتباهات خود و رفتار سایر سازمانها درس بگیرد و بتواند برای خود روشهای جدیدی ایجاد کند.
در منظر یادگیری و رشد، هدف فراهم آوردن زیرساختها و منابعی است که تحقق هدفهای سازمان در وجوه دیگر را ممکن سازد. کارت امتیازی متوازن برسرمایهگذاری برای آینده تاکید میکند، ولی نه فقط در وسایل و تجهیزات و تحقیق و توسعه بلکه علاوه بر آن، سازمانها باید در دیگر زیرساختهای خود شامل نیروی کار، سیستمها، روشها و غیره نیز سرمایهگذاری کنند تا بتوانند به هدفهای مالی بلندمدت دست یابند.
کاپلان بستر یادگیری، رشد و نوآوری را "زیرساخت سازمانی" مینامد. کارت امتیازی تعدیل شده سلامتی زیرساختهای سازمانی، شایستگیهای کلیدی، داراییهایتکنولوژیکی، تغییرات محیطی و مدیریت استراتژیک را مورد بررسی مداوم قرار میدهد. در این صورت، مدیران باید به این پرسشها پاسخ دهند که:
• آیا سازمان یادگیرنده است؟
• آیا در ارائهی محصول و خدمات قدرت ادامه دادن به بهبود و خلق ارزش بیشتر وجود دارد؟
• سازمان برای رسیدن به آرمانهای خود باید کدامیک از امکانات و منابع را تغییر و بهبود دهد و تقویت کند؟
منظر مالی
کسب نتایج مالی مناسب در شرکتها و موسسات اقتصادی برای بقا و رشد آنها الزامی است و اندازهگیری و تحلیل نتایج مالی به عنوان حاصل مهم عملکرد یک سازمان از ضروریات بررسی نقاط قوت و ضعف سازمانهاست. اهداف و معیارهای سنجش عملکرد مالی در مراحل مختلف چرخهی حیات سازمان شامل معرفی، رشد، بلوغ، و افول میباشد. در مرحلهی معرفی رشد، درصد رشد درآمد و فروش در مرحلهی بلوغ، سودآوری و در مرحلهی افول و پیری، مازاد نقدی عملیاتی عناصر اصلی در معرفی اهداف مالی هستند.
• شاخص های رشد و سودآوری
• شاخص های کاهش هزینه/ بهبود بهره وری
• شاخص های بهرهبرداری از دارایی ها و موجودی ها.
با این حال، اهمیت شاخصهای مالی نباید مانعی برای توجه بر سایر شاخصها شود. بررسیهای مالی مدیران به این گونه پرسشها پاسخ میدهد:
• سازمان از نظر سهامداران و سودبران چگونه است؟
• جهتگیری سرمایهگذاری سازمان باید چگونه باشد؟
کارت امتیازی متوازن وسیله ای است تا پیوند بین سیستم اندازهگیری عملکرد و اهداف و استراتژی تجاری سازمانها را به نمایش گذارد و از این طریق بستر توانمند نمودن زیرساختهای لازم را برای تحول فراهم سازد. کارت امتیازی تعدیل شده ماموریت سازمان و استراتژی آن را به مجموعهای از شاخصهای عملکردی ترجمه مینماید و چارچوبی برای اندازهگیری میزان اثربخشی مدیریت استراتژیک سازمان پدید میآورد. به یک تعبیر، استراتژی مجموعهای از فرضیات راجع به علتها و معلولهاست. سیستم اندازهگیری باید بتواند روابط علت و معلولی بین عوامل موجود در چهار منظر را واضح و آشکار ساخته تا امکان اداره و اعتباربخشی به آنها فراهم گردد.
کارت امتیازی متوازن میتواند در یک سیستم مدیریت استراتژیک در جهت انجام فرایندهای مهم مدیریتی ذیل بهکار گرفته شود:
1. تعریف و تشریح اهداف بلندمدت، چشماندازها و توافق بر سر نتایج آن.
2. ایجاد اتصال و ارتباط بین استراتژیها و معیارهای سنجش.
3. برنامهریزی مجموعهی اهداف و تنظیم استراتژی ابتکاری.
4. آموزش و افزایش بازخور استراتژیک.
در ایجاد یک کارت امتیازی متوازن، بیش از هر چیز لازم است تا آرمانها و ماموریتهای سازمان مورد توجه قرار گیرند. در این مرحله بررسی ماموریتها و آرمانها و شناسایی گروههای محوری که بر سازمان تاثیر میگذارند و یا از سازمان متاثر میشوند، حائز اهمیت میباشد. در گام بعدی، لازم است تا انتظارات هریک از گروهها مشخص شود. پس از شناسایی انتظارات طرفین، اولویتبندی آنها در دستور کار قرار میگیرد. از این طریق میتوان اهداف حیاتی سازمان را برای تامین انتظارات تعیین کرد. گام بعدی بررسی شرایط و ایجاد استراتژیهای محوری برای استفاده هرچه بیشتر از فرصتها را شامل میشود. در این مرحله شاخصهای مرتبط با اهداف و اثربخشی استراتژیها ایجاد و در چهار حوزهی یاد شده، قرار میگیرند. در پایان لازم است تا برای هر شاخص اندازهای جهت دستیابی در پایان دورهی مشخص شود. برای ایجاد کارت امتیازی متوازن بهتر است افرادی که در نیمه بالایی هرم سازمانی قرار دارند، وارد عمل شوند.
برای اولین با در ایران: کارت امتیازی 6 منظر یا شش وجهی - آخرین استاندارد موجود و تبیین شده و در حال پیاده سازی در سال 2011 - 2012 - توسط این تیم در قالب یک کتاب به جامعه علمی کشور معرفی شده است و امید است که کارشناسان و متخصصین علوم مدیریتی کشور از کارت 4 منظر عبور کرده و از تفکر نوین با 6 منظر استفاده نمایند. این امر کمک مینماید تا بخش آکادمیک و دانشگاهی ما نیز خود را با استاندارد جهانی و روز دنیا ، مطابقت دهد.
کارت امتيازي متوازن
يك جملهي قديمي ميگويد: " اگر تابهحال امتيازات خود را ثبت ننمودهايد، كاري جز يك تمرين معمولي انجام ندادهايد! " اگر از ما بپرسيد خواهيم گفت: "بهمنظور كسب موفقيت بيشتر براي سازمان و حفظ آن، نهتنها نيازمند ثبت صحيح امتيازات و نمرات خود ميباشيد، بلکه بايستي پيشبينياي نيز از نمرات احتمالي خود( از طريق هدفگذاري مناسب و تلاش براي رسيدن به آن اهداف، براساس يک رويهي ثابت) نيز داشته باشيد."[1] ما در اين مرحله دربارهي اهداف و امتيازاتي كه ميتوانيم به آساني به آنها دستيابيم بحث نمينماييم، بلکه ما دربارهي اهدافي كه قوهي خلاقيت و نبوغ و تصورات شما (تخيلات) را گسترش خواهدداد، بحث مينماييم.
در اين قسمت بهتر است نگاهي به کارت امتيازي متوازن داشته و به سوال اساسی زير پاسخ مناسب و علمی دهیم:
کارت امتيازي متوازن (BSC)چيست؟ آیا وجوه یا مناظر کارت امتیازی متوازن(کام) چهار منظر است؟
بهمنظوراينکه کارت امتيازي متوازن را بهتر بشناسيم لازم است در ابتدا بدانيم که فلسفهي اين كارت از کجا آمده است و علت وجوديش چيست؟
در دههي 1990ميلادي، مدل کارت امتيازي متوازن ابتدا بهعنوان يک روش نوين ارزيابيعملکرد و سپس به عنوان ابزاري جهت کمک به تحقق استراتژي، توسط رابرت کاپلان استاد صاحب نام دانشگاه هاروارد و ديويد نورتن مشاور برجسته مديريت در امريکا[2] مطرح شد و از سوي صاحبنظران مديريت و مديران سازمانها به شدت مورد استقبال قرارگرفت. آنها در اغلب سازمانها، با يک مشکل عمده بر خورد نمودند:
مديران اين سازمانها، فعاليتهايمديريتي خود را تنها بر اساس معيارهاي مالي و اقتصادي بنانهادهبودند. ممکناست يک سازمان درگذشته بهنتايج اقتصادي بسيار مطلوبي دستيافتهباشد و در نتيجهي آن، برنامهريزي سالهاي آتي خود را بر پايهي همان نتايج سالهاي قبل خود استوار نموده باشد، اين امر بدين معناستکه تمام ارزيابيهاي سازمان نيز بر پايهي همان ارزيابي دورههاي زماني گذشته استوار گرديدهاست! به عبارت ديگر:" ارزيابي انجام شده نسبت به جايگاه گذشتهي سازمان صورت گرفته است" (ارزيابي گذشتهنگر). اما اين نوع ارزيابي، قادر به پاسخگويي بهاين سوال نيست : سازمان به کجا خواهد رفت؟
اين نوع ارزيابي، بهمثابه آناستکه شخصي بهطورمداوم به آينهي وسط اتومبيل بنگرد و فقط به جادهي پشتسر توجه نمايد، در حالي كه ماشين به سمت جلو درحال حركتاست.
سرعتبالا در تجارتجاريبينالملل باعثگرديده تا نياز سازمانها به ارزيابيهاي جامع و فراگير، برجستهتر از گذشته گردد.
به منظور مهيانمودن سيستممديريتيسازمان در جهت همگامشدن با سرعتکنونيتجارت، و دردسترس قرار دادن اطلاعات مورد نياز مديريت، بهمنظور تصميمگيريهاي صحيحتر، کارت امتيازي متوازن ايجاد گرديد.
بهتر است بدانيد كه ارزيابي نمودن، تنها يک جنبه از کارت امتيازي متوازن است. کارت امتيازي متوازن يک سيستم است و نه يک سيستم ارزيابي صِرف. کارت امتيازي متوازن، ابزاري است در جهت تنظيم و دستيابي به اهداف استراتژيک سازمان. به اختصار ميتوان گفتکه کارت امتيازي متوازن يک سيستم مديريتي استکه سازمان را در جهت تنظيم مسير و دستيابي به اهداف کليدي استراتژيک خود حمايت مينمايد. خلقكنندگان کارت امتيازي متوازن چهار منظر يا وجه اساسي را مطرح نمودند. اين چهار منظر، سازمان را از كسب موفقيت يا شکست، آگاه مينمايد. وظايف چهارگانه زير با نگاه به چهار منظر ذکر شده، ارائه ميگردد:
1ـ کارت امتيازي مالي: بهمنظورشناخت نيازمنديها و عملکردمالي سازمان مورد استفاده قرار ميگيرد. معيارهاي مالي از مهمترين اجزاي نظام ارزيابي متوازن هستند. به ويژه در سازمانهايانتفاعي اين معيارها به ما ميگويند که اجراي موفقيتآميز اهدافي که در سه منظر قبلي تعيين گرديدهاند، در نهايت، موجب چهنتايج و دستاوردهايماليخواهدشد. تمامتلاشيکهبرايبهبودرضايتمنديمشتريان، ارتقايکيفيت و کاهش زمانتحويل محصولات وخدمات خود انجام ميدهيم؛ اگر به نتايج مالي ملموس ختم نشوند، هيچ ارزشي نخواهند داشت.
2ـ کارت امتيازي مشتري:
بهمنظور آگاهي از سطح رضايت مشتريان(از طريق سنجشهاي کمي و کيفي در مورد کالا و يا خدمات ارائه شده) مورد استفاده قرار ميگيرد.
3ـ کارت امتيازي فرايندهايداخلي:
در جهت ارزيابيفرايندهاي مورد نياز در سازمان بهکارگرفته ميشود. در اين منظر سازمانها بايد فرايندهايي را مشخص نمايندکه با برتري يافتن در آنها، بتوانند به ارزشآفريني براي مشتريان و نهايتاً سهامداران خود ادامهدهند. تحقق هريک از اهدافي که در منظر مشتري تعيين ميشود، نيازمند انجام يکسري از فرايندهاي عملياتي به صورت کارا و اثربخش است. اين فرايندها بايد در منظر فرايندهاي داخلي تعيين گشته و معيارهاي مناسبي نيز براي کنترل پيشرفت آنها توسعه داد.
4ـ کارت امتيازي دانش، رشد و يادگيري:
اين وجه بر نحوهي آموزش کارکنان ، کسب دانش و چگونگي استفاده از آن، بهمنظورحضور و بقاء در بازار رقابتي موجود، تمركز مينمايد. وقتي شما اهداف و معيارهاي مربوط به منظر مشتري و فرايندهاي داخلي را تعيين مينماييد، بلافاصله متوجه شکاف موجود بين مهارتها و قابليتهاي مورد نياز کارکنان و سطح فعلي مهارتها و قابليتها ميشويد. بنابراين اهداف و معيارهاي اين منظر بايد در جهت پر کردن اين شکافها و فاصلهها تعيينگردند و در ادمه معيارهاي مناسبي براي کنترل پيشرفت آنها نيز تعيين شود.
به هر حال نورتون و کاپلان با معرفي سيستم ارزيابي عملکرد خود توجه مديران را به اين نکته جلب کردند که بهتر است عملکرد کارکنان را با يک روش کلنگرانهتر مورد بررسي قرار دهيم.آنها نظريه خود را با چهار منظر يا وجه معرفي کردند، که در حال حاضر به شش منظر يا وجه افزايش پيدا کرده است.[3] اثر ديگر نورتون و کاپلان با نام نقشه استراتژي، به اهميت وجه رضايت کارکنان[4] و نیز وجه محيط و ارتباطات (وجه مسووليتهاي مدني و اجتماعي)[5] ميپردازد. ) برای کسب اطلاعات بیشتر به کتاب مذکور مراجعه نمایید.)
« شش منظر كارت امتيازي متوازن » |
منبع:
رضایی قهرمان،محمدرضا؛آقاسیدحسینی، سید مهدی؛"دوازده گام تا تدوین و پیاده سازی کارت امتیازی متوازن و تعیین شاخص های عملکردی"؛انتشارات برگا؛1390
[2] Robert S.Kaplan and David P.Norton, The Balanced Scorecard:Translating Strategy into Action.Boston:Harvard Business School Press,2004
[3] رضایی قهرمان،محمدرضا؛آقاسیدحسینی، سید مهدی؛"دوازده گام تا تدوین و پیاده سازی کارت امتیازی متوازن و تعیین شاخص های عملکردی"؛انتشارات برگا؛1390
[4] Employee Satisfaction Perspective
[5] Environment/Community Perspective
25 نظر
محمد زند / 10 شب / 5 دی 1395, / جواب
ارسال آرشیو محتوا
محمد زند / 10 شب / 5 دی 1395, / جواب
محتوای ارسالی از آرشیو 1393